تاریخچه کشتی

کشتی اهواز در سال 1319 با آقای جاسم جلیلی شناخته شد .

از وضع کشتی اهواز تا سال 1319 شمسی هیچ گونه اطلاعی در دست نیست . در این سال جاسم جلیلی در هر دو رشته آزاد و فرنگی در سنگین وزن به مقام سوم کشور رسیده است .

در سال 1324 در وزن چهارم فرنگی آقای محمدعلی رغیبی از اهواز به مقام دوم کشور دست یافت .

در یاداشت ها و خاطرات آقای حسین علی حاجیلو در آن دوران این چنین نوشته است : اینجانب حسین علی حاجیلو لازم دیدم دانستی های خود را در مورد کشتی خوزستان به ویژه شهرستان اهواز که مرکز استان خوزستان بوده است به رشته تحریر در آورم و از قهرمانان و مربیان و زحمتکشان کشتی این شهر و استان که سهم بسزایی در اعتلای این ورزش پهلوانی داشته اند یادی بکنم .

تقریباً می توان گفت بنیانگذاری و شکوفایی کشتی در اهواز از سال 1330 آغاز گردید و پهلوانان این خطه زرخیز از آغاز تا به امروز بارها بر سکوی کشتی آزاد و فرنگی کشور تکیه زده و نفراتی را هم به تیم ملی ایران تقدیم داشته است و چون همیشه مظلوم واقع گردیده و به دست فراموشی سپرده شده ، امید است در این مختصر ، پهلوانان خوزستانی به حداقل جایگاه اصلی خویش بنشینند و نام شریفشان ثبت در تاریخ گردد.   

تا سال 1330 اینجانب کاپیتان تیم والیبال کاردیف در غرب تهران بودم و با یاران خود دائماً با تیم های والیبال محله های دور و نزدیک به مسابقه می پرداختم و گاهی غالب و زمانی مغلوب می شدم در آن ایام در محله نشاط و دامپزشکی ، دو بازیکن بودند به نام مرتضی ، یکی از آنان آقای مرتضی گوهر پور و دیگری آقای مرتضی سیف اللهی بود که تصادفاً هر دوی آنان بعدها در وزن سوم کشتی می گرفتند و ترقی هم کردند ، آقای مرتضی گوهر پور با تمام آمادگی مطلوبی که داشت زود کشتی را ترک کرد و به دنبال زندگانی رفت ولی مرتضی سیف اللهی سالها به کشتی ادامه داد و صاحب عناوین مختلفی گردید و عضو باشگاه نیکنام بود .

اوایل سال 1333 بود که از دانشگاه نظامی تهران به خوزستان اعزام شدم و بعد از مدت کوتاهی به هنگ تفنگداران لشکر خوزستان که در آن زمان در اهواز مستقر بود انتقال یافتم . در آن ایام در رشته های والیبال ، دوچرخه سواری و پینگ پنگ فعالیت داشتم و کاپیتان تیم دارائی اهواز و سپاه چهارم خوزستان بودم و به علت علاقه مفرط به کشتی ، شبها به اتفاق چند تن از دوستان در باشگاه لشکر ، برروی تشکچه هایی که اسبهای مادیان را برای زایمان آن می خواباندند ، کشتی می گرفتیم و گهگاهی هم در باشگاه دارائی به مدیریت آقای مجدم و مدیر داخلی آن آقای ضربیان که از عاشقان ورزش کشتی بودند ، با چیدن چند تشک پنبه ای و کشیدن روکش برزنتی برروی آنها ، به کشتی گرفتن مشغول می شدیم .

چنان که ذکر گردید بر روی تشکچه های کشتی می گرفتیم که مخصوص زایمان مادیانها بود و ما برای استفاده از آن تشکچه ها از هفت خان رستم گذشتیم تا توانستیم نظر فرماندهان لشکر را فراهم کنیم . پس از کسب اجازه ، با تنی چند از ورزشکاران به شست و شوی تشکچه ها مشغول بودیم تا بتوانیم خونهای لخته شده و کثافات دیگر را پاک نماییم . ناگفته نماند گوشه های این تشکچه ها در اثر فشار و استفاده سالیان متمادی به قدری سخت و محکم شده بود که پل رفتن برروی آنها دست کم از پل رفتن برروی زمین سنگفرش نبود و این مسئله باعث برآمدگی و جراحاتی برروی پیشانی و پارگی صورت و ابروی کشتی گیران و زخمی شدن جاهای دیگر بدن می گردید و چون تنها وسیله تمرین ، همان تشکچه بود ، انها را غنیمت دانسته و همواره از آن مواظبت می کردیم .

ادامه این فصل را در بخش دوم بخوانید .

منبع از :

مجوعه کتابهای تاریخ کشتی ایران ( جلد سوم)

نوشته : مهدی عباسی

ارسال دیدگاه